۱ پولس در رومیان ۵: ۲۰ می نویسد: لکن جائیکه گناه زیاد گشت فیض بینهایت افزون گردید. منظور پولس اینست که هر قدر که گناه کرده باشیم و صرف نظر از اینکه چه خطایا و چه گناهان بزرگی که مرتکب شده باشیم، فیض و رحمت و بخشایش خدا، همیشه از گناهان ما بیشتر خواهد بود.
ولی، برخی افراد ممکن است وسوسه شده، بگویند: " بسیار خوب، بیایید هر قدر که خواستیم گناه کنیم و از بابت روز قضا و داوری و مکافات جای نگرانی وجود ندارد. زیرا مهم نیست چقدر گناه کنیم، آخر الامر، خدا تمامی گناهان ما را خواهد بخشید! زیرا هر چه بیشتر گناه کنیم، خدا فیض بزرگتر و بیشتر از خود نشان خواهد داد" .
در آیۀ ۲، پولس رسول می گوید: حاشا! از این طرز تفکر اشتباهتر وجود ندارد!
۲ مایانیکه از گناه مُردیم، یعنی چه؟ مقصود پولس رسول این است که زمانی که به عیسی مسیح ایمان آوردیم طبیعت کهنه و گناه آلود ما مُرد. پیشتر غلامان گناه بودیم و سپس نسبت به ارباب خود گناه، مُردیم. غلام ، مادامی که زنده است، زیر فرمان و تحت امر ارباب خود می باشد و زمانی که غلامی مُرد، بالطبع آزاد و راحت خواهد شد (آیۀ ۷). پس اینک بوسیلۀ موت نسبت به گناه، از قید امر و کنترل گناه آزاد شده ایم، پس دیگر دلیلی جهت زندگی در گناه وجود ندارد. بعبارت دیگر، ما که از گناه مُرده ایم، چرا دوباره مانند غلامان گناه زیست کنیم؟ ما ایمانداران، بوسیلۀ فیض قدرتمند خدا، از زنجیرهای گناه آزاد گردیده ایم، پس بیایید آزاد از گناه زیست نماییم.
۳ زمانیکه به عیسی مسیح ایمان آوردیم "در موت او تعمید یافتیم". زمانی که تعمید می یابیم، وارد آب تعمید شده و بطور سمبولیک و از دیدگاه روحانی، گناهان ما شسته شده و طبیعت کهنۀ ما مُرده و از نظر روحانی در مسیح مخلوقی تازه می گردیم (دوم قرنتیان ۵: ۱۷). پس، غسل تعمید در واقع مُردن نسبت طبیعت کهنۀ گناه آلود و رستاخیز به یک زندگی روحانی جدید می باشد. لذا زمانیکه در مسیح عیسی تعمید یافتیم، طبیعت کهنۀ ما با او مُرد و به یک معنا در موت او تعمید یافتیم.
۴ اگر با مسیح مُردیم، با او نیز جهت زندگی تازه برخواهیم خاست (کولسیان ۲: ۱۲). همانطور که مسیح اول مُرد تا اینکه بتواند از مُردگان برخیزد، به همانطور ما نیز باید ابتدا نسبت به گناهان خود بمیریم تا اینکه با وی زندگی روحانی را تجربه کنیم. بمنظور داشتن یک زندگی جدید روحانی، قبل از هر چیز، حیات گناهکار ما باید بموت سپرده شود، طبیعت کهنۀ ما بایستی "بیرون شود" (افسسیان ۴: ۲۲-۲۴). و سپس، باید ذهن و روح و فکر جدید و روحانی جایگزین آن ذهنیت و طبیعت کهنه گردد.
پس بنابر آنچه که گفته شد، تعمید یعنی، مُردن با مسیح و مدفون شدن با مسیح و سپس رستاخیز یافتن با مسیح و ورود به زندگی جدید در مسیح و با مسیح.
۵ منظور از متحد شدن با موت مسیح مُردن با مسیح می باشد. مرگ تجربۀ سخت و دردناکی می باشد. دست کشیدن از زندگی کار آسانی نیست. ولی با توجه به تمام این مسائل، پولس رسول بما اطمینان می دهد که اگر با مسیح مُردیم، "هر آینه در قیامت وی نیز" با وی متحدا برخواهیم خاست.
بسیاری معتقدند که عیسی مسیح معلم و راهنمای دینی بزرگی است و می خواهند که مطابق دستورات و راهنمای های وی زندگی جدیدی را شروع کنند. ولی این دسته از مُردم هیچ تمایلی نسبت به مُردن با مسیح ندارند!
ممکن است خیلی بگوییم که "بلی من مسیحی هستم". ولی سوال اصلی اینست که آیا ما می توانیم بگوییم: " من با مسیح مُرده ام" ؟ زیرا اگر با وی در موتش شریک نگردیده باشیم، هرگز نخواهیم توانست در قیامت او و زندگی جدید روحانی در مسیح شریک گردیم. و اگر حیات را از وی نیافته ایم چگونه خواهیم توانست خود را مسیحی قلمداد کنیم؟
۶ زیرا این را می دانیم که انسانیت کهنۀ ما با او مصلوب شد. مصلوب کردن مجرمین یکی از وحشتناک ترین طرق اعدام مجرمین می باشد که توسط رومیان اجرا می گردید. عیسی مسیح مصلوب شد، یعنی اینکه او بدار صلیب کشیده شده و آنقدر بالای صلیب ماند تا جان بداد. لذا وقتی که پولس می گوید: "انسانیت کهنۀ ما با او مصلوب شد" ، منظورش اینست که طبیعت کهنۀ ما مُرده است.
منظور از "مصلوب شدن انسانیت کهنۀ ما " چیست؟ انسانیت کهنۀ و گناه آلود ما باید مصلوب شود تا اینکه جسد گناه معدوم گشته دیگر گناه را بندگی نکینم. انسانیت کهنۀ ما، گذشته و طبیعت گناه آلودمان می باشد. جسد گناه، جسم انسانی ما با تمامی غرورها و تکبرات و خودخواهی هایمان می باشد. در زمانهای گذشته، جسد گناه، ارباب و صاحب اختیار ما بوده و ما غلام تمایلات و هوسها و خواهشهای او بودیم. ولی با مصلوب ساختن انسانیت کهنه و با مدفون ساختن جسد گناه در آبهای تعمید، اختیار از آن ارباب قدیم سلب شده و جسد گناه معدوم گشته است.
حال سوالی که در اذهان برخی مطرح خواهد شد اینست که "اگر طبیعت گناه کار ما مُرده است، پس چرا هوز گه گاه مرتکب گناه می شویم؟" بعضی اینطور جواب می دهند که علت اینکه ما هنوز گناه می کنیم اینست که طبیعت گناه کار هنوز کاملا در ما نمُرده است. ممکن است که طبیعت سابق، ضعیفتر شده باشد ولی هنوز با مرگ کامل، کمی فاصله دارد. این دسته از مسیحیان می گویند، از آنجا که طبیعت گذشته ضعیف و مشرف بموت است باید به او مجال رشد و قدرت گرفتن را نداد و برعکس، چون انسانیت کهنۀ ما بسیار ضعیف گردیده است می توان بر آن براحتی غلبه نمود.
حال آنکه گروه دیگری از مسیحیان، جهت این سوال که چرا ما هنوز مرتکب گناه می شویم جواب دیگری دارند. ایشان می گویند بوسیلۀ مرگ و صلیب مسیح، طبیعت کهنۀ ما کاملا نابود شده است و اینک بعنوان اشخاص مسیحی، این روح القدس است که کنترل و اختیار کامل زندگی ما را بدست خود دارد و دوران فرمانروایی جسمانیت و گناه بسر رسیده است. ما دیگر تخت قیومت و تسلط شیطان نبوده و برعکس، بتوسط فدیۀ مسیخ از قید اسارت و سلطۀ شیطان آزاد گرده ایم. ولی باید بیاد داشت که این موقعیت جدید، بتوسط ایمان جنبۀ واقعی بخود خواهد گرفت و آزادی از چنگال گناه و زندگی جدید روحانی فقط بوسیلۀ ایمان تحقق خواهد پذیرفت. بعبارت دیگر، علت اینکه فرد مسیحی گه گاه مرتکب گناه می گردد اینست که وی هنوز به این حقیقت که مسیح او را از گناه آزاد ساخته است پی نبرده و به پیروزی بخود بر گناه ایمان نیاورده است. و بخاطر همین کمبود، روح القدس قادر نخواهد بود که با آزادی و فراغ بال در زندگی ایشان، عمل آزاد سازی کامل از گناه را به اتمام برساند. بنابراین، جواب این دسته از مسیحیان به سوال ابتدایی ما این است که " مسیحیان بعلت کمبود و نقض ایمانشان، پس از شروع زندگی جدید، کماکان گه گاه مرتکب گناه می گردند".
صرف نظر از صحت و سقم جوابهای فوق، یک نکته کاملا مشخص است و آن اینست که مسیحیان، مرتکب گناه می گردند. به این دلیل است که پولس رسول، بطور مخصوصی بر این نکته پافشاری می کند که طبیعت کهنۀ گناهکار ما نابود شده است و نباید دیگر بر ما سلطنت نماید. حتی اگر بعضی اوقات مرتکب گناهی بشویم، نباید که در گناه بمانیم. ولی اگر شخصی، بطور مداوم و عمدی به زندگی در گناه ادامه دهد، می توان گفت که آن شخص نسبت به گناه نمُرده است و هنوز تحت رهبری گناه زندگی می کند. همچون شخصی واقعا مسیح را نشناخته و به او ایمان نیاورده است (به اول یوحنا ۳: ۶ و ۹ مراجعه نمایید).
جهت درک این آیۀ بسیار مهم، باید به یک نکتۀ دیگر نیز توجه نمود. از یک سو، پولس می گوید ما با مسیح مُرده ایم (آیات ۵-۳) و از سوی دیگر اضافه می کند: همچنین شما خود را برای گناه مُرده انگارید (آیۀ ۱۱) و نیز پس گناه در جسم فانی شما حکمرانی نکند (آیۀ ۱۲). از یک سو، پولس رسول موقعیت جدیدمان در مسیح را به اطلاع ما می رساند، و از سوی دیگر از ما می خواهد که مطابق با وضعیت جدیدمان رفتار و زندگی کنیم. بعبارت دیگر، پولس رسول هر دو جنبۀ تئوریک و عملی قضیه را در مقابل روی ما قرار می دهد. به مثال دیگری از آیات ۱۸ و ۱۹ همین باب توجه فرمایید. در آیۀ ۱۸، پولس می گوید: "از گناه آزاد شده اید" و سپس در آیۀ ۱۹، ایماندران را تشویق می کند که اعضای بدن خود را به گناه نسپارند و برعکس از ایمانداران می خواهد که اعضای خود را به بندگی عدالت برای قدوسیت بسپارید (به غلاطیان ۵: ۱۳).
با توجه به آنچه که گفته شد، می توان نتیجه گرفت که منظور پولس رسول اینست که انسانیت کهنۀ ما، اساسا مُرده است؛ ولی با این وجود، ممکن است که هنوز آن جسد مُرده را خدمت و اطاعت کرد. پولس رسول نصیحت و تشویق می کند که دیگر به این کار ادامه داده نشود و "انسانیت کهنه را که از شهوات فریبنده فاسد می گردد از خود بیرون کنید" (افسسیان ۴: ۲۲). تمایلات جسد کهنۀ گناهکار خود را بجا نیاورید
No comments:
Post a Comment