او کیست؟



آیا همیشه در شگفت بوده ای که او کیست؟ اینجا می توانی پاسخ را بیابی
او اوّل و آخر، و ابتدا و انتها است!
او نگهدارنده ی آفرینش و آفریننده ی همه است!
او معمار کیهان و اداره کننده ی همه زمانهاست!
او همیشه بود، او همیشه هست، و او همیشه خواهد بود...
او تاثیرناپذیر، تغییرناپذیر، شکست ناپذیر است و هرگز تمام شدنی نیست!
او کوفته شد و شفا را آورد!
او سفته و سوراخ شد و درد را سبک کرد!
او جفا دید و آزادی را آورد!
او مرد و زندگانی را آورد!
او قیام می کند و قدرت را به ارمغان می آورد!
او سلطتنت می کند و صلح را می آورد!
جهان نمی تواند درکش کند،
ارتش ها نمی توانند شکستش دهند،
مدارس نمی توانند شرحش دهند،
رهبران نمی توانند انکارش کنند.
هیرودیس نتوانست او را بکشد،
فریسیان توانستند او را آشفته سازند، و
مردم نتوانستند او را باز دارند،
نرون نتوانست او را خرد کند،
هیتلر نتوانست او را ساکت کند.
نهضت عصر جدید (new age) نمی تواند او را جایگزین کند.
او نور، عشق، و خداوند است.
او نیکویی، مهربانی، نجابت و خداست.
او قدوس، عادل، قادر، توانا، و خالص است.
راه او راست است،
کلام او جاودانی است،
اراده ی او تغییرناپذیر است، و
فکر او بر من است.
او رهاننده ی من است،
او نجات دهنده ی من است،
او راهنمای من است، و
او صلح و آرامش من است!
او شادی من است،
او آسایش من است،
او خداوند من است، و
او فرمانروای زندگی من است!
او را خدمت می کنم زیرا پیوند (یوغ) او محبت است،
بار او سبک است، و
هدف او برای من حیات جاودان است.
او را پیروی می کنم زیرا او حکمت حکیم است،
قدرت شخص قدرتمند،
قدیم الایام، فرمانروای فرمانروایان،
رهبر رهبران، سرپرست چیرگان، و
خداوند حاکم همه که
بود و هست و می آید.
هدف او، ایجاد رابطه با من است!
او هرگز مرا ترک نخواهد کرد، هرگز رهایم نمی کند،
هرگز فراموشم نمی کنم، هرگز چشم از من برنمی دارد،
هرگز وعده ملاقاتم با او را در کتابش لغو نمی کند!
وقتی می افتم، او مرا بلند می کند!
وقتی مردود می شود، او مرا می بخشد!
وقتی گم می شوم، او راه است!
وقتی می ترسم، او شجاعت من است!
وقتی می لغزم او مرا ثابت قدم می کند!
وقتی آسیب می بینم، او مرا شفا می دهد!
وقتی شکسته می شود، او مرا مرمت می کند!
وقتی کور هستم، او مرا هدایت می کند!
وقتی گرسنه هستم، او مرا خوراک می دهد!
وقتی ضغیف هستم، او قوی است!
وقتی با آزمایشها روبرو می شوم، او با من است!
وقتی با جفاها روبرو می شوم، او از من محافظت می کند!
وفتی با مشکلات روبرو می شوم، او به من آسایش می دهد!
وقتی با فقر مواجه می شوم، او نیازهایم را برآورده می کند!
وقتی که با مرگ روبرو می شوم، او مرا به خانه حمل می کند!
او همه چیز است برای هر کسی، هر جایی، هر زمانی، و هر راهی.
او خداست، او وفادار است.
من از آن او هستم و او از آن من است!
پدر آسمانی من پدر این جهان را تازیانه می زند.
خدا کنترل را در دست دارد، من در طرف او هستم،
و این بدین معنی است که همه چیز برای جان من به خیریت است.
هر روزی برکتی هست زیرا خدا هست!
و
در پیدایش، او خدای خالق است.
در خروج، او رهاننده است.
در لاویان، او تقدیس کننده است.
در اعداد، او هادی توست.
در تثنیه، او معلم توست.
در یوشع، او فاتح قادر است.
در داوران، او پیروزی بر دشمنان را به ارمغان می آورد.
در روت، او خویشاوند توست، عاشق تو، و رهاننده ی تو.
در اول سموئیل، او ریشه یسی است.
در دوم سموئیل، او پسر داود است.
در پادشاهان، او شاه شاهان و رب ارباب است.
در تواریخ، او میانجی توست، و کاهن اعظم است.
در عزرا، او معبد توست، خانه پرستش تو.
در نحمیا، او دیوار قادر است که از تو در برابر دشمنانت محافظت می کند.
در استر، او در شکاف می ایستد تا تو رار از دشمنانت رها کند.
در ایوب، او داور حاکم توست که نه تنها کشمکش هایت را درک می کند، بلکه قدرت رسیدگی به آن را نیز دارد.
در مزامیر، او سرود توست، و دلیل سرود خواندن توست.
در امثال، او حکمت توست که به تو حس زندگی می دهد و به تو کمک می کند تا با موفقیت زندگی کنی.
در جامعه، او هدف توست که تو را از پوچی آزاد می کند.
در غزل غزلها، او عاشق توست، رز شارون تو.
در اشعیا، او مشاور قادر، شاهزاده ی صلح، و پدر ابدی است. به طور خلاصه او تمام آنچیزی است که به آن نیاز داری.
در ارمیا، او مرهم تو در جلعاد است، مرهم تسلی بخش برای جان گناه آلود تو.
در مراثی، او آن همیشه وفادرای است که می توانی به او تکیه کنی.
در حزقیال، او چرخ تو در میان یک چرخ است... آن کسی که اطمینان می دهد که استخوانهای خشک و مرده دوباره زنده خواهند شد.
در دانیال، او قدیم الایام است، خدای ابدی که هرگز از زمان خسته نمی شود.
در هوشع، او عاشق وفادار توست، که همیشه در زمانی که او را ترک کرده ای به تو اشاره می کند که برگرد.
در یوئیل، او پناهگاه توست، که تو را در زمانهای مشکل ایمن نگه می دارد.
در عاموس، او کشاورز است. آن کسی که می توانی بر او تکیه کنی و بر پهلوی او بایستی.
در عوبدیا، خداوند پادشاهی است.
در یونس، او نجات دهنده توست که تو را بر حسب اراده اش برمی گرداند.
در میکاه، او داور قوم است.
در ناحوم، او خدای غیور است.
در حبقوق، او آن قدوس است.
در صفنیا، او شاهد است.
در حجی، او دشمنان را سرنگون می کند.
در ذکریا، او سرور لشگرهاست.
در ملاکی، او رحیم است.
در متی، او پادشاه یهود است.
در مرقس، او خادم است.
در لوقا، او پسر انسان است که آنچه تو حس می کنی، حس می کند.
در یوحنا، او پسر خداست.
در اعمال، او منجی جهان است.
در رومیان، او عدالت خداست.
در اول قرنتیان، او صخره ای است که از پی اسراییل می آمد.
در دوم قرنتیان، او آن فاتح است که پیروزی می بخشد.
در غلاطیان، او آزادی توست، او تو را آزاد می سازد.
در افسسیان، او سر کلیساست.
در فیلیپیان، او شادی توست.
در کولسیان، او تمامیت توست.
در تسالونیکیان، او امید توست.
در اول تیموتائوس، او ایمان توست.
در دوم تیموتائوس، او پایداری توست.
در فلیمون، او نفع رسان توست.
در تیطوس، او حقیقت است.
در عبرانیان، او کمال توست.
در یعقوب، او قدرت پشت ایمان توست.
در اول پطرس، او سرمشق توست.
در دوم پطرس، او پاکی توست.
در اول یوحنا، او حیات توست.
در دوم یوحنا، او الگوی توست.
در سوم یوحنا، او انگیزه توست.
در یهودا، او سرچشمه ایمان توست.
در مکاشفه، او پادشاه توست که بزودی می آید.
از آغاز جهان تا پایانش، هیچ جایی وجود ندارد که بنگری و عیسی را نبینی.
او همه جا هست. او همه چیز است.
او پیش از همه چیز است.
و در او همه چیز دوام دارد. (کولسیان 1: 17) 
(( آرامش و صلح خداوند مان عیسی مسیح بر تمامی شما عزیزان قرار بگیرد . آمین )))

No comments:

Post a Comment