و البته هیچ ادعایی ندارم که مظهر کاملی از این تصویر باشم، اما
میخواهم چنین باشم، تا آن هنگام که پاره سنگی با پنجرۀآشپزخانهام
برخورد میکندچنان که در دو ماه گذشته، دو بار چنین اتفاقی روی داده
و شیشهها را شکانده، و همسر و فرزندانم، خود را بر زمین انداخته تا
در امان بمانند، چرا که نمیدانستند آن پاره سنگ، گلوله است یا نارنجک،
در این زمانها، میخواهم قادر باشم که بگویم: «عجب محلۀ خوبی.» درست
در همین مناطق است که باید ماند و خدمت کرد. آن پنج نوجوان را
میبینید که با ماشین رد شدند؟ آنها به عیسی احتیاج دارند. اگر
از این محله بروم، چه کسی دربارۀ عیسی با آنها صحبت کند؟
به قلم جان پایپر .
No comments:
Post a Comment