وقتی به زندگی خودم نگاه می کنم. وقتی که بالا و پایین رفتن ها را درگذشتۀ زندگی خودم می بینم، یک چیزی مرا بفکر فرو می برد آنهم این هست که خدای پدر چقدر مرا دوست داشت که حاضر شد برای من فرزندش را بر روی صلیب ببرد. عیسی مسیح چطور راضی شد که برای من خودش را فدا کند و روح القدس چگونه هنوز حاظر هست که من را در تمام زندگیم یاری بدهد. خوب تنها یک چیز هست که در این زندگی مرا دلداری میدهد آن این هست که من در زندگی خودم چنان این محبت را با تمام وجودم چشیدم که هرگز نمی توانم فراموشش کنم. یا این که کتمان کنم که این محبت مرا از تمام منجلاب های زندگیم رهانیده.
خوب فکر می کنم عیسی مسیح با استقامت و پایدار روی صلیب رفت و قدم هایش را در جایی گذاشت که پاهایش را سوراخ کردند و دستهاش را جایی گذاشت که دستهاش را سوراخ کردند. ولی او در تمام این لحظات با عشق و محبت، این را ه را طوری مهیا می کرد که بشر را به راه حیات برساند.
عیسی با خونش راهی را ترسیم کرد که این مسیر به حیات جاویدان ختم می شود. واقعاً هم همین است، خط سرخ خون عیسی ما را در تمام زندگی به سمت حیات هدایت میکند. حیاتی که هر لحظه اش به واسطه خون عیسی هست که اعتبار دارد. خوب وقتی به اینجا می رسم فکر می کنم که من هنوز هم به واسطه مرگ مسیح برصلیب حیات دارم، هنوز هم محبت او را لحظه به لحظه می چشم و این محبت بی نظیر، تمام شدنی نیست. آن روزهایی که ایمان آوردم مسیح با برداشتن بار هایم مرا تحمل کرد و امروز با این اجازه که بتوانم در او بمیرم با مرگش بمیرم و با حیاتش دوباره زندگی کنم هر روز مرگ مسیح را در جسمم حس کنم، زندگی می کنم.
مسیح از ما می خواهد که با او، در مرگش شراکت داشته باشیم. کلام خدا در کولسیان فصل دوم آیات یازده و دوازده می فرماید:«شما نیز در پیوستگی با او سنت شده اید، سنتی که به دست انسان صورت نگرفته است بلکه به وسیلۀ سنت مسیح که قطع طبیعت نفسانی است به عمل می آید. وقتی شما تعمید گرفتید با مسیح دفن شدید و نیز در تعمید خود به وسیلۀ ایمان با قدرت خدا که مسیح را پس از مرگ زنده گردانید، با او قیام کردید.»
No comments:
Post a Comment