Tuesday, 21 October 2014

باغ جتسیمانی


تفسیر کاربردی لوقا فصل ۲۲
ترجمه قدیم 
۳۹ و برحسب‌ عادت‌ بیرون‌ شده‌، به‌ کوه‌ زیتون‌ رفت‌ و شاگردانش‌ از عقب‌ او رفتند. ۴۰ و چون‌ به‌ آن‌ موضع‌ رسید، به‌ ایشان‌ گفت‌: “دعا کنید تا در امتحان‌ نیفتید.” ۴۱ و او از ایشان‌ به‌ مسافت‌ پرتاپ‌ سنگی‌ دور شده‌، به‌ زانو درآمد و دعا کرده‌، گفت‌: ۴۲ “ای‌ پدر اگر بخواهی‌ این‌ پیاله‌ را از من‌ بگردان‌، لیکن‌ نه‌ به‌ خواهش‌ من‌ بلکه‌ به‌ اراده‌ تو.” ۴۳ و فرشته‌ای‌ از آسمان‌ بر او ظاهر شده‌، او را تقویت‌ می‌نمود. ۴۴ پس‌ به‌ مجاهده‌ افتاده‌، به‌ سعی‌ بلیغ‌تر دعا کرد، چنانکه‌ عرق‌ او مثل‌ قطرات‌ خون‌ بود که‌ بر زمین‌ می‌ریخت‌. ۴۵ پس‌ از دعا برخاسته‌، نزد شاگردان‌ خود آمده‌، ایشان‌ را از حزن‌ در خواب‌ یافت‌. ۴۶ به‌ ایشان‌ گفت‌: “برای‌ چه‌ در خواب‌ هستید؟ برخاسته‌، دعا کنید تا در امتحان‌ نیفتید!” 
تفسیر کاربردی 
باغ جتسیمانی (۲۲: ۳۹-۴۶) 
(متی ۲۶: ۳۶-۴۶؛ مرقس ۱۴: ۳۲-۴۲) 

Tuesday, 14 October 2014

آیا او مسیح است؟



25پس بعضی از مردم اورشلیم گفتند: «آیا این همان کسی نیست که می خواهند او را بکشند؟ 26ببینید، او در اینجا بطور آشکار صحبت می کند و آن ها چیزی به او نمی گویند. آیا حکمرانان ما واقعاً قبول دارند که او مسیح وعده شده است؟ 27با وجود این ما همه می دانیم که این مرد اهل کجا است، اما وقتی مسیح ظهور کند هیچکس نخواهد دانست که او اهل کجاست.»
 28از این رو وقتی عیسی در عبادتگاه تعلیم می داد با صدای بلند گفت: «شما مرا می شناسید و می دانید که اهل کجا هستم. ولی من به دلخواه خود نیامده ام زیرا فرستندۀ من حق است و شما او را نمی شناسید. 29اما من او را می شناسم زیرا از جانب او آمده ام و او مرا فرستاده است.» 30در این وقت آن ها خواستند او را دستگیر کنند، اما هیچکس دست به طرف او دراز نکرد، زیرا وقت او هنوز نرسیده بود. 31ولی عدۀ زیادی به او ایمان آوردند و می گفتند: «آیا وقتی مسیح ظهور کند از این شخص بیشتر معجزه می نماید؟»

Tuesday, 7 October 2014

زندگی جدید در مسیح



17پس به نام خداوند این را می گویم و به آن تأکید می کنم که شما دیگر نباید مانند اشخاص دور از خدا که در پیروی از خیالات بی فایدۀ خود به سر می برند زندگی کنید. 18افکار آن ها تیره شده است. جهالتی که در میان آنهاست و سخت دلی آنها، ایشان را از زندگی ای که خدا می بخشد دور کرده است. 19عواطف خود را از دست داده و خود را تسلیم هوی و هوس کرده اند و برای بر آوردن خواهش های پست خود از هیچ کاری صرف نظر نمی کنند.
 20اینها چیزهایی نیست که شما از مسیح یاد گرفتید. 21البته اگر واقعاً از مسیح باخبر شده اید و در پیوستگی با او، حقیقت را آن چنان که در عیسی یافت می شود آموخته اید، 22شما باید از آن زندگی ای که در گذشته داشتید، دست بکشید و آن سرشتی را که قبلاً داشتید از خود دور سازید، زیرا آن سرشت فریب شهوات خود را خورده و در راه هلاکت است.23دل و ذهن شما باید کاملاً نو شود 24و سرشت نوی را که در نیکی و پاکی حقیقی و به صورت خدا آفریده شده است به خود بپوشانید. 25پس دیگر به هیچ وجه دروغ نگوئید، بلکه همیشه به دیگران راست بگوئید، زیرا همۀ ما اعضای یکدیگر هستیم. 26اگر عصبانی شدید نگذارید خشم تان شما را به گناه بکشاند و یا تا غروب آفتاب باقی بماند. 27به شیطان فرصت ندهید. 28دزد از دزدی دست بردارد و به عوض آن با دستهای خود، با آبرومندی کار کند تا چیزی داشته باشد که به نیازمندان بدهد. 29یک کلمۀ زشت از دهان تان خارج نشود بلکه گفتار شما به موقع، خوب و سودمند باشد تا در نتیجۀ آن به شنوندگان فیضی برسد. 30روح القدسِ خدا را نرنجانید. زیرا او مُهر مالکیت خدا بر شماست و ضامن آمدن روزی است که در آن کاملاً آزاد می شوید. 31از این پس دیگر هیچ نوع بغض، غیظ، خشم، فریاد و ناسزاگویی، تهمت و نفرت را در میان خود راه ندهید. 32نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوز باشید و چنانکه خدا در شخص مسیح شما را بخشیده است شما نیز یکدیگر را ببخشید.

Tuesday, 30 September 2014

کلام زندگی



1در ازل کلام بود. کلام با خدا بود و کلام خود خدا بود، 2از ازل کلام با خدا بود.3همه چیز به وسیلۀ او هستی یافت و بدون او چیزی آفریده نشد. 4زندگی از او بوجود آمد و آن زندگی نور آدمیان بود. 5نور در تاریکی می درخشد و تاریکی هرگز بر آن پیروز نشده است.
 6مردی به نام یحیی ظاهر شد که فرستادۀ خدا بود.7او آمد تا شاهد باشد و بر آن نور شهادت دهد تا بوسیلۀ او همه ایمان بیاورند. 8او خودش آن نور نبود، بلکه آمد تا بر آن نور شهادت دهد. 9آن نور واقعی که همۀ آدمیان را نورانی می سازد، در حال آمدن به دنیا بود.
 10او در دنیا بود و دنیا بوسیلۀ او آفریده شد، اما دنیا او را نشناخت. 11او به قلمرو خود آمد ولی متعلقانش او را قبول نکردند. 12اما به همۀ کسانی که او را قبول کردند و به او ایمان آوردند، این حق را داد که فرزندان خدا شوند، 13که نه مانند تولدهای معمولی و نه در اثر تمایلات نفسانی و نه در اثر خواهش بشر بلکه از خدا تولد یافتند.
 14پس کلام جسم گشته بشکل انسان در میان ما جای گرفت. جلالش را دیدیم ـ شکوه و جلالی شایستۀ پسر یگانۀ پدر و پُر از فیض و راستی. 15شهادت یحیی این بود که فریاد می زد و می گفت: «این همان شخصی است که دربارۀ او گفتم که بعد از من می آید اما بر من برتری و تقدم دارد، زیرا پیش از تولد من، او وجود داشت.» 16از پُری او، همه ما برخوردار شدیم، فیض بالای فیض 17زیرا شریعت بوسیلۀ موسی عطا شد، اما فیض و راستی توسط عیسی مسیح آمد. 18کسی هرگز خدا را ندیده است، اما آن پسر یگانه ای که در ذات پدر و از همه به او نزدیکتر است او را شناسانیده است.

Tuesday, 23 September 2014

به من ایمان عطا کن




عیسی خداوندم یک جیز از تو می طلبم ... به اندازه یک دانه خردل ایمان 
کور بودم مرا بینائی دادی ... کر بودم مرا شنوا نمودی . ابرص بودم مرا پاک کردی ، در طوفان بودم به حکم تو طوفان آرام شد ، بر دستان و پاهایت میخ کوبیدم ، از پدر برای من طلب بخشش کردی ، تو را انکار نمودم تو باز مرا محبت کردی ، به تو شک کردم دستهایت را نشانم دادی تا ایمان بیاورم ، عیسی خداوندم من حتی قدرت درک محبت تو را ندارم ....... به اندازه یک دانه خردل به من ایمان عطا کن ، برای ایمان ما شفاعت کن همجنان که برای ایمان شاگردانت دعا کردی ... جلال بر نام تو

Tuesday, 16 September 2014

محبت



1اگر به زبان های مردم و فرشتگان سخن گویم ولی محبت نداشته باشم، فقط یک دهول میان خالی و یا یک چمته پُر سر و صدا هستم. 2اگر قادر به پیشگویی و درک کلیه اسرار خدا و تمام دانش ها باشم و دارای ایمانی باشم که بتوانم کوه ها را از جای شان به جای دیگر منتقل کنم، ولی محبت نداشته باشم هیچ هستم! 3اگر تمام دارائی خود را به فقرا بدهم و حتی بدن خود را در راه خدا به سوختن دهم، اما محبت نداشته باشم، هیچ فایده ای عاید من نخواهد شد.
 4محبت بردبار و مهربان است. در محبت بدبینی و خودبینی و تکبر نیست. 5محبت رفتار ناشایسته ندارد. خودخواه نیست. خشمگین نمی شود و کینه به دل نمی گیرد. 6محبت از ناراستی خوشحال نمی شود ولی از راستی شادمان می گردد. 7محبت در همه حال صبر می کند و در هر حال خوش باور و امیدوار است و هر باری را تحمل می کند.
 8پیشگویی از بین خواهد رفت و سخن گفتن به زبان ها خاتمه خواهد یافت و بیان معرفت از میان می رود، اما محبت هرگز از میان نخواهد رفت. 9عطایایی مانند معرفت و پیشگویی، جزئی و ناتمام است. 10اما با آمدن کمال، هر آنچه جزئی و ناتمام است از بین می رود.
11موقعی که طفل بودم طفلانه حرف می زدم و طفلانه فکر می کردم و دلیل می گفتم. حالا که بزرگ شده ام از روش های طفلانه دست کشیده ام. 12آنچه را اکنون می بینم مثل تصویر تیره و تار آئینه است ولی در آن زمان همه چیز را روبرو خواهیم دید. آنچه را اکنون می دانیم جزئی و ناکامل است ولی درآن زمان معرفت ما کامل خواهد شد یعنی به اندازۀ کمال معرفت خدا نسبت به من!
 13خلاصه این سه چیز باقی می ماند: ایمان و امید و محبت، ولی بزرگترین اینها محبت است.

Sunday, 7 September 2014

فروتنی و بزرگی مسیح



1آیا در پیوستگی با مسیح دلگرم هستید؟ آیا محبت او مایۀ تسلی شماست؟ آیا با روحالقدس مشارکت دارید؟ و آیا احساس مِهر و شفقت در بین شما وجود دارد؟ 2پس تقاضا میکنم خوشی مرا به کمال برسانید و باهم یک فکر، محبت دو جانبه و هدف مشترک داشته باشید. 3هیچ عملی را از روی همچشمی و خودخواهی انجام ندهید، بلکه با فروتنی، دیگران را از خود بهتر بدانید. 4به نفع دیگران فکر کنید و تنها در فکر خود نباشید. 5طرز تفکر شما در بارۀ زندگی باید مانند طرز تفکر مسیح عیسی باشد: