خدایا
با تمام وجود به کسی نیازمندم تا به اعماق وجود من بیاید و زندگی ام را سر شار از صفا کند. خدایا! دست التجا به سوی کسان زیاد دراز کرده ام. اما این یاران نیمه راه، نا رسیده به سر منزل مقصود تنهایم گذارده و تسلیم شده اند و یا چون درختان فرتوت کرم زده در مقابل چشمانم افتاده اند. حالا من به تو نیاز دارم، ای یار و یاور سفرم. ای یگانه یاری که یقین دارم تا آخر سفر مرا همراه خواهی بود و دستان نیازمند خالی ام را تنها رها نخواهی کرد. من به تو نیاز دارم، تا مرا از گند آب آلودۀ گناه بدر کنی. ای یگانه سرمایۀ من، ای تنها امید من، تنها تو، آه ای خدا، تنها تو می توانی گلوی تشنه و پر از گناه مرا با قطره قطره باران فیض، سیرآب کنی و صفا ببخشی.
خدا یا، تشنه ام. . . حلقوم چون چوب خشک و روحم پر از تشنگی است. من به چشمه ساری نیاز دارم زلال و پاک! تا بتوانم لکه های گناه زندگی گرانبار را بدان پاک کنم و روح تشنه ام را سیرآب.
خدایا! به چشمه های زیادی رجوع کردم، اما همه سرآب بودن. از همه فریب خوردم. هیچ یک توانایی شستن روح آلوده به گناه مرا نداشتند. دامن زندگی ام از این گناه ها، به لکه های زشتی آلوده ا ست. حقیقتاً به تو نیاز دارم. به چشمه سار صفای بی رنگ طاهر تو! تا مرا بشوید و این لکه های مزمن سیاه را از دامن زندگی و لکه های پیس سفید را از جلد روحم بزداید و مرا چون کودک نوزاد از گناه منزه گرداند.
تو تنها مرجعی هستی که توان شستن من و رفع تشنگی بی انتهایم را داری. دستم را بگیر و به حلقوم تشنه ام آب پاک گوارای زندگی دور از گناه و منزه و خالص را قطره قطره بریز. آمین.
No comments:
Post a Comment