Monday 14 December 2015

شخص سوم به عیسای مسیح می‌گوید



شخص سوم به عیسای مسیح می‌گوید من حاضرم تو را پیروی کنم اما اول بگذار بروم و از خانواده خود اجازه بگیرم احترام به خانواده خیلی واجب است اما در اینجا این فقط یک بهانه بود در واقع این شخص مایل بود عیسای مسیح را پیروی کند اما مایل نبود که زندگی قبلی خود را ترک کند یکی از مشکلات بزرگ کلیساها و مسیحیان جدید در این است که خیلی‌ها مایل هستند عیسای مسیح را پیروی کنند اما هنوز هم دنبال کار خلاف هستند مایل هستند مسیح را پیروی کنند اما دروغ تقلب ریاکاری و کلک در زندگی آنها هنوز هم هست حا...ضر نیستند آنها را ترک کنند؛ اسم آن را می‌گذارند درستکاری اسم آن را می‌گذارند مشکلات، اسم آن را می‌گذارند موقعیت‌های جدید؛ این گونه افراد فقط حاضرند به دنبال مسیح بروند اما شما هیچگونه قدمی و یا حرکتی در زندگی آنها به طرف عیسای مسیح نمی‌بینید و زندگی لوط را شما می‌دانید لوط را خدا نجات داد وقتی خدا تصمیم گرفت شهر سدوم و عموره را از بین ببرد لوط و خانواده او را از آن شهر نجات داد به آنها گفت شما بیرون بیایید ولی به آنها گفت به عقب برنگردید چون اگر به عقب نگاه کنید شما خواهید مُرد! زن لوط نجات پیدا کرد از شهر سدوم و عموره نجات پیدا کرد ولی در بین راه تمامی حواس او به شهر بود به این فکر نمی‌کرد که شهر در حال نابود شدن است بلکه به این فکر می‌کرد که آنجا چقدر لذت‌بخش بود چه چیزهایی بود هنوز فکر او در آنجا بود و برای همین برگشت و نابود شد سنگ شد و مُرد.
بعضی از ما به زندگی جدید می‌آییم اما هنوز فکر ما آن طرف است هنوز حواسمان به آن طرف است به آن زندگی که قبلاً داشتیم پیروی ما کامل نیست مشکل چیست، مشکل اینجاست که گویی هیچ علاقه‌ای به شناخت و دوستی با عیسای مسیح نداریم؛ آنها علاقه به کار و خدمت مسیح نسبت به خودشان دارند آنها نسبت به مسیح محبت ندارند در زندگی آنها توبه نیست در زندگی آنها تولد تازه‌ای نیست؛ اگر یک قلم و کاغذ امروز به من و شما بدهند و از من و شما بخواهند تغییراتی را که در زندگی ما به وجود آمده است یادداشت کنیم و اگر این قلم و کاغذها را امروز بین ما پخش کنند چه چیزی برای نوشتن دارید! سوال من این نیست که چه می‌دانید سؤال من این است که اگر از ما سؤال کنند که چه تغییراتی در زندگی من به وجود آمده است من چه چیزی خواهم نوشت چه بهایی برای اطاعت از او حاضر شدم که پرداخت کنم؛ اگر کاری برای ما فراهم شده فوراً آن را قبول کردیم بدون آنکه بدانیم وضعیت ما نسبت به کلیسا چه می‌شود وضع ما نسبت به خدا چه می‌شود چه بهایی حاضر شدیم پرداخت کنیم نگاه نکردیم که آن پیشنهادی که به ما داداند کاری که به ما پیشنهاد دادند حتی ممکن است پر درآمد هم باشد اما به این نگاه نمی‌کنیم که خواست خدا از من چیست بلکه نگاه می‌کنیم که نوع درآمد چیست! این یک واقعیت است اگر موقعیتی پیش آمده است آن را رد نکردیم چون به نفع ما بوده است اگر حرفی شنیدیم که درست نبوده است سکوت کردیم مبادا برای خود ما بد نباشد؛ برای پیروی مسیح باید حاضر به پرداخت بها باشیم؛ باید از کار خود از وقت خود از موقعیت خود از راحتی خود از پول خود بها بپردازیم.

No comments:

Post a Comment