در زمان يوحناي رسول افراد بسياري وجود داشتند كه با كمك روحهاي مختلف (ارواح شرير)، بشارت ميدادند و يا وعظ و نبوت ميكردند. اين مورد در عصر حاضر نيز امري طبيعي ميباشد. بنابراين همانطور كه در قرن اول ميلادي، كليساي اوليه روحها را آزمايش ميكرد؛ امروز هم وظيفه ما اين است كه روحها را بيازماييم. ولي اين كار چگونه امكانپذير است؟ چه ميزان و قاعده و قانوني داريم كه به وسيله آن، پيام انبياء و واعظين را امتحان كنيم و محك بزنيم؟ اولين و اصليترين معيار ما جهت سنجش حقيقت، كلام خدا و كتابمقدس ميباشد. اگر آنچه كه ايشان ميگويند با كتابمقدس سازگار باشد، ميتوان نتيجه گرفت كه آن افراد از سوي روح خدا سخن ميگويند. يوحنا در اين بخش روش آزمودن روحها را تعليم ميدهد. او ميگويد روحها را بيازماييد كه از خدا هستند يا نه. منظور يوحنا از اين سخن اين است: "ببينيد افراد چه ميگويند و سخن آنها از كجا ريشه ميگيرد". هميشه بايد صحت و سُقم كلام كساني را كه ادعا ميكنند كه توسط "روحالقدس" سخن ميگويند بررسي كرد و با دقت سخنان آنها را با حقايق كلام خدا محك زد. زيرا هميشه انبياء و معلمان دروغين وجود دارند كه در صدد گمراه كردن و فريب دادن گله خدا ميباشند (مرقس 13: 22؛ اعمال 20: 29-31 و تفسير آن را مشاهده كنيد). 2 در زمان نگارش اين رساله، كتابهاي مختلف عهدجديد هنوز در دسترس كليسا نبود و اگر هم رساله و قسمتي از عهدجديد نگارش گرديده بود، هنوز به صورت يك مجموعه از كلام خدا و به شكل امروزي آن در اختيار ايمانداران نبود. مخاطبين يوحناي رسول، هنوز فرصت مطالعه تمام قسمتهاي عهدجديد را نداشتند. لذا به اين خاطر است كه يوحناي رسول يك اصل ساده و كلي جهت شناخت ارواح كذبه، معلمين دروغين و انبياي متقلب به كليسا ارائه ميكند. اصل اين است: هر روحي كه به عيسي مسيح مجسم شده اقرار نمايد از خداست (اول قرنتيان 12: 3، دوم يوحنا 7 را مشاهده كنيد). عقايد اشخاص نسبت به عيسي مسيح بسيار متفاوت است و از شيوه برخورد افراد با عيسي مسيح ميتوان دريافت كه آيا آنها به روح خدا متعلق هستند يا نه. عيسي مسيح كيست؟ در تمام تاريخ بشر، سؤالي از اين مهمتر وجود ندارد. پاسخ به اين سؤال، مشخص كننده موضع افراد مختلف خواهد بود. پاسخ يوحناي رسول به قرار زير است: "عيسي مسيح، خود خداست كه به صورت جسم به جهان آمد". عيسي مسيح انسان كامل و خداي كامل ميباشد. او يك انسان معمولي نبود. و نيز او روحي نبود كه در جسم انساني حلول كرده باشد و پس از مرگ آن شخص، جسد خاكي را ترك كند. عيسي مسيح خداي قادر مطلق است كه حدود دو هزار سال پيش، مجسم شد (به صورت جسماني و مانند يك انسان معمولي) به اين جهان آمد. و به صورت يك انسان به آسمان صعود كرد. و همين مسيح جلال يافته، امروز زنده است و به دست راست خداي پدر نشسته است و نزد پدر به جهت ايمانداران شفاعت مينمايد (عبرانيان 1: 3). ولي زماني كه عيسي انسان شد، ذات خدايي خود را از دست نداد. او خداي مجسم شده يا خدا در قالب جسماني يك انسان بود. او از ازل با پدر و روحالقدس يك خداي واحد بوده است (يوحنا 1: 14؛ فيلپيان 2: 3-8 را مشاهده كنيد). بنابراين، همه كساني كه عيسي مسيح را به اين صورت اقرار و اعتراف نمايند، ايماندار محسوب ميگردند و روح خدا را دارند. به طور خلاصه بايد گفت كه يك راه ساده جهت تشخيص ايمانداران حقيقي وجود دارد و با يك امتحان ساده ميتوان گفت كه چه روحي در ماوراي سخنان آن افراد وجود دارد. و آن اينست كه همه كساني كه الوهيت مسيح را معترف ميشوند، متعلق به مسيح و ايماندار واقعي ميباشند. ( - البته اشخاص ميتوانند با زبان خود اعتراف كنند ولي در دل خود ايمان نداشته باشند. اما پس از مدتي، دروغ آنها معلوم و فاش خواهد شد.) 3 هر روحي كه عيسي مسيح مجسم شده را انكار كند، از خدا نيست. چنين روحي از شرير و ابليس ميباشد. اين گفته بسيار سقيم و مشكل مينمايد، ولي حقيقت دارد. تعاليم و سخنان افراد را ميتوان به دو گروه اصلي تقسيم نمود، آناني كه مسيح مجسم شده را اعتراف ميكنند و آناني كه منكر الوهيت مسيح ميباشند.( - اين دو نوع روح، بر نفس و روح شخص تأثير مينهند. و لذا اگر روحي كه به مسيح معترف باشد (روحالقدس) در انسان باشد، آنگاه او نيز به عيسي مسيح اعتراف خواهد نمود. و برعكس اگر روحي كه در شخص است به مسيح اعتراف ننمايد (ارواح كذبه و شرير)، در نتيجه آن شخص هم به عيسي مسيح اعتراف نخواهد نمود و ايمان نخواهد آورد.) آن كساني كه به الوهيت مسيح اعتراف ميكنند، از خدا مولود شدهاند و نجات خواهند يافت. و كساني كه منكر الوهيت مسيح ميباشند، روح خدا را ندارند و گمشده باقي خواهند ماند. و دقيقاً به همين خاطر است كه بشارت انجيل مسيح و موعظه كردن به مسيح خداوند از اهمهت خارقالعادهاي برخوردار است. در اين عالم، هيچ كاري مهمتر از بشارت انجيل و موعظه به مسيح وجود ندارد. عيسي مسيح، صرفاً يك انسان جسماني مثل بقيه نبود، او صورت خداي ناديده است (كولسيان 1: 15). هر تعليم ديگري كه با تعليم يوحنا منافات داشته باشد از خدا نيست و نمايانگر روح دجال ميباشد و از شيطان سرچشمه گرفته است (اول يوحنا 2: 18 و تفسير آن را مشاهده كنيد). اين روحها نهايتاً متعلق به شيطان و از ياران او ميباشند. 4 ما كه از خدا هستيم بر ايشان غلبه يافتهايم. توجه كنيد كه يوحنا ميگويد ما هم اكنون غلبه يافتهايم! عيسي مسيح پيروزي را براي ما فراهم كرده است و هميشه بر اينگونه تعاليم غالب خواهيم بود. او كه در ماست يعني عيسي مسيح، يا دقيقتر بگويم روحالقدس يا روح مسيح ميباشد. عيسي، به واسطه روحالقدس در ما زيست ميكند. منظور از آنكه در جهان است، شيطان رئيس تمامي ارواح ناپاك و شرير ميباشد. عيسي مسيح شيطان را رئيس اين جهان لقب داد (يوحنا 12: 31). عيسي از شيطان و تمامي ارواح ناپاك بزرگتر است. پس هرگز نگوييم: "ما مسيحيان ضعيف و ناتوان هستيم" و يا "تعدادمان كم است". بلي ممكن است كه از لحاظ تعداد در اقليت باشيم ولي از نظر قدرت به مراتب بزرگتر از شيطان و يارانش هستيم. ما به هيچ وجه ضعيف نيستيم، زيرا تمامي قدرت خدا را در كنار خود داريم. 5 انبياي كذبه، معلمين دروغين، بدعتگزاران، و دجالان همگي از اين دنيا ميباشند و سخنان، تعاليم و نبوتهاي ايشان دنيوي است. آنها از اين جهان هستند و چيزهاي اين جهان را دوست دارند. و به همين خاطر نيز جهان ايشان را دوست ميدارد و سخنان ايشان را ميشنود (يوحنا 15: 19). ما كه روح مسيح را داريم از خدا هستيم. اگر كسي كلام ما را بپذيرد، او نيز از خداست. ولي اگر كسي كلام ما را نشنود و يا آن را خوار بدارد، نميتواند از خدا باشد (يوحنا 8: 47). با اين وسيله خواهيم دانست كه چه كسي از خداست و روح راستي (روحالقدس) را دارد و كـدام شخـص تحتتأثير روح گمراهي قرار دارد. روح راستي نام ديگر روحالقدس ميباشد (يوحنا 14: 17). جهان و اشخاص دنيوي نميتوانند روحالقدس را بپذيرند، زيرا جهان قادر به شناختن حقيقت و راستي نيست و نميتواند كلام ما را بشنود. جهان، روح ضلالت و روح دروغ و تاريكي را پذيرفته است. مردم دنيوي فريب دروغهاي ارواح كذبه را خوردهاند و در تاريكي و جهل روحاني گام برميدارند. پطرس رسول مينويسد: پس اي حبيبان، چون اين امور را از پيش ميدانيد، با حذر باشيد كه مبادا به گمراهي بيدينان ربوده شده، از پايداري خود بيفتيد. بلكه در فيض و معرفت خداوند و نجات دهنده ما عيسي مسيح ترقي كنيد، كه او را از اكنون تا ابدالاباد جلال باد. آمين (دوم پطرس 3: 17-18). باشد كه ما نيز با مطالعه جدي و مستمر كلام خدا، در فيض و راستي و معرفت خداوندمان عيسي مسيح رشد كنيم.
No comments:
Post a Comment