Saturday, 20 April 2013

شفای پسر دیوزده





۱۴ و چون‌ به‌ نزد جماعت‌ رسیدند، شخصی‌ پیش‌ آمده‌، نزد وی‌ زانو زده‌، عرض‌ کرد: ۱۵ «خداوندا، بر پسر من‌ رحم‌ کن‌ زیرا مصروع‌ و به‌ شدت‌ متألّم‌ است‌، چنانکه‌ بارها در آتش‌ و مکرّرا در آب‌ می‌افتد. ۱۶ و او را نزد شاگردان‌ تو آوردم‌، نتوانستند او را شفا دهند.» ۱۷ عیسی‌ در جواب‌ گفت‌: «ای‌ فرقه‌ بی‌ایمان کج‌ رفتار، تا به‌ کی‌ با شما باشم‌ و تا چند متحمل‌ شما گردم‌؟ او را نزد من‌ آورید.» ۱۸ پس‌ عیسی‌ او را نهیب‌ داده‌، دیو از وی‌ بیرون‌ شد و در ساعت‌، آن‌ پسر شفا یافت‌. ۱۹ اما شاگردان‌ نزد عیسی‌ آمده‌، در خلوت‌ از او پرسیدند: «چرا ما نتوانستیم‌ او را بیرون‌ کنیم‌؟ ۲۰ عیسی‌ ایشان‌ را گفت‌: «به‌سبب‌ بی‌ایمانی‌ شما. زیرا هرآینه‌ به‌ شما می‌گویم‌، اگر ایمان به‌ قدر دانه‌ خردلی‌ می‌داشتید، بدین‌ کوه‌ می‌گفتید از اینجا بدانجا منتقل‌ شو، البته‌ منتقل‌ می‌شد و هیچ‌ امری‌ بر شما محال‌ نمی‌بود. ۲۱ لیکن‌ این‌ جنس‌ جز به‌ دعا و روزه‌ بیرون‌ نمی‌رود‌.»

No comments:

Post a Comment