Tuesday, 29 July 2014

موعظۀ عیسی در سراسر جلیل


 





۲۳ و عیسی در تمام‌ جلیل‌ میگشت‌ و در كنایس‌ ایشان‌ تعلیم‌ داده‌، به‌ بشارت‌ ملكوت‌ موعظه‌ همی نمود و هر مرض‌ و هر درد قوم‌ را شفا میداد. ۲۴ و اسم‌ او در تمام‌ سوریه‌ شهرت‌ یافت‌، و جمیع‌ مریضانی كه‌ به‌ انواع‌ امراض‌ و دردها مبتلا بودند و دیوانگان‌ و مصروعان‌ و مفلوجان‌ را نزد او آوردند، و ایشان‌ را شفا بخشید. ۲۵ و گروهی بسیار از جلیل‌ و دیكاپولِس‌ و اُورشلیم‌ و یهودیه‌ و آن‌ طرف‌ اُرْدُن‌ در عقب‌ او روانه‌ شدند


Tuesday, 22 July 2014

اولین شاگردان عیسی



35روز بعد هم یحیی با دو نفر از شاگردان خود ایستاده بود 36و وقتی عیسی را دید که از آنجا می گذرد گفت: «اینست برۀ خدا.» 37آن دو شاگرد این سخن را شنیدند و به دنبال عیسی به راه افتادند. 38عیسی برگشت و آن دو نفر را دید که به دنبال او می آیند. از آن ها پرسید: «به دنبال چه می گردید؟» آن ها گفتند: «ربی (یعنی ای استاد) منزل تو کجاست؟» 39او به ایشان گفت: «بیائید و ببینید.» پس آن دو نفر رفتند و دیدند کجا منزل دارد و بقیه روز را پیش او ماندند. زیرا تقریباً ساعت چهار بعد از ظهر بود.
 40یکی از آن دو نفر، که بعد از شنیدن سخنان یحیی به دنبال عیسی رفت، اندریاس برادر شمعون پِترُس بود. 41او اول برادر خود شمعون را پیدا کرد و به او گفت: «ما مسیح یعنی تدهین شده را یافته ایم.»42پس وقتی اندریاس، شمعون را نزد عیسی برد، عیسی به شمعون نگاه کرد و گفت: «تو شمعون پسر یونا هستی، ولی بعد از این کیفا (یا پِترُس به معنی صخره) نامیده می شوی.»

Tuesday, 15 July 2014

خدا در قصۂ ما


در تمامی کتاب مقدس، ما ارتباط دوستانه و تنگاتنگ خدا با انسان را مشاهده میکنیم. زمانيكه آدم و هوا گناه کردند، خداوند داخل باغ شد تا با آنها صحبت کند.
خداوند شامل زندگی حضرت ابراهيم گردید و به او بخاطر خلقتِ یک نسل نو یاری رسانید که بوسيلۂ آن بالاخره باعثِ برکت و نجات تمامی جهان گردد. خداوند در فکر موسی شد، تا ملت اسرائیل را از بندگی و اسارت مصری ها نجات بخشد. خداوند شامل دنياى اسرائیلی ها شد و به آنها دستور داد تا خیمه عبادت را بسازند، جایی که خداوند در میان آنها حضور می یافت. طوریکه خداوند فرموده است: » آنجا ذکر نام من خواهد بود»
سر انجام، خداوند در وجود عیسی مسیح در جهان ما آمد، «کلمه، جسم یافت و در میان ما ساکن شد.» خداوند در وجود عیسی مسیح نشان داد که واقعاً ما را حرمت و عزت می بخشد. روایت خداوند واقعاً روایتی از عیسی مسیح است که چگونه به فکر ما شد (درقصۂ ما شد) و ما را عزت بخشید و قدر کرد.
چون خداوند به مردمان جهان اینطور حرمت )محبت( میکند و به آنها وقار و شرافت می بخشد، او تمامی چیزها (یعنی هستی) خود را سخاوتمندانه و قهرمانانه به ما اعطا کرده است. بنابر آن، هر شخصی که عیسی مسیح را کاملاً احترام و تعالیم او را رعایت میکند، و او را گرامی میدارد و بمثابۀ نجاتبخش و خداوندگار خود پیروی میکند، چنین شخصی هرگز شرمنده و بی عزت نخواهد گردید. بلکه، او در حقیقتِ امر عزت و وقار خالصانه و واقعی را برای باقی حیات و تا ابدالاباد از آن خود خواهد داشت.

Monday, 7 July 2014

گنجی در کوزه های سفالین




1چون خدا از لطف خود این وظیفه را به ما داده است، مأیوس نمی گردیم. 2ما از همه روش های پنهانی و ننگین دور شده ایم و هرگز با فریبکاری رفتار نمی کنیم و پیام خدا را تحریف نمی نمائیم، بلکه با بیان روشن حقیقت می کوشیم که در حضور خدا مورد پسند وجدان همۀ مردم باشیم. 3زیرا اگر انجیلی که اعلام می کنیم پوشیده باشد، فقط برای کسانی پوشیده است که در راه هلاکت هستند. 4سردار این دنیا افکار آن ها را کور کرده است تا نور انجیل پُر شکوه مسیح را که صورت خدای نادیده است، نبینند. 5ما نمی خواهیم خود ما مورد توجه قرار بگیریم، بلکه اعلام می کنیم که عیسی مسیح، خداوند است و ما به خاطر او خادمین شما هستیم. 6زیرا همان خدائی که فرمود: «روشنائی از میان تاریکی بدرخشد»، در قلب های ما نیز درخشیده است تا آن نور معرفت جلال خدا که در چهرۀ مسیح مشاهده